ظهور سبک های جدید در موسیقی محلی مازندرانی/ آیا همه چیز سرجایش است؟
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۰۲۱۶۶
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، باورمان بشود یا نه اکنون شلوار پلنگی و یار جنگی و موزیکهایی با محتوای تیر و توپ و تفنگ به ذائقه جدید جوانان بدل شده اند که ممکن است در اتومبیل، مراسم و حتی خودروهای حمل و نقل عمومی به گوش هرکسی خورده باشد.
علاقمندان به این سبک موسیقی ریتمیک و ضربی که سنین مختلف به ویژه جوانان و نوجوانان شامل آن میشوند، میگویند این موزیکها اصطلاحا 'فاز' خوبی دارد، طوری شادی را بهشان تزریق میکند که آنها را از خود بی خود میکند و موجب میشود ساعاتی از مشکلات خود فارغ شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موزیکهای جدید محلی که تقریبا از یک دهه پیش با واژههایی مانند شلوار پلنگی، تیر، تفنگ، رگبار فشنگ، جنگ، جنگل، صحرایی و زندان شکل گرفتند، حالا محلی برای بحث هستند که اساسا این سبک موسیقی چطور وارد آهنگهای بومی مازندرانی شده اند.
حس نژاد کارشناس و محقق فرهنگ بومی مازندران میگوید: اگر هنر را مترجم احساسات آدمها بدانیم، هرکسی به سمت هنری میرود که بیانگر راهی برای برون رفت از موضوعاتی مانند عشق، شکست، پیروزی، امید و غمش باشد.
به اعتقاد او تغییرات زندگی انسانها شرایط را طوری پیش میبرد که کسانی که کار هنری میکنند باید خود را همگام با مخاطبین پیش ببرند، البته این مطلب به این معنا نیست که سطح آهنگ یا شعر پایین بیاید، بلکه به این معناست که هنرمندان درک صحیحی از نیاز مخاطبین داشته باشند.
این کارشناس فرهنگ بومی مازندران گفت: موسیقی بومی مازندران در حال گذار از سنت به مدرنیته است، نیاز موسیقیایی مردم به خصوص جوانان کاملا عوض شده و عدهای که این نیاز را تشخیص میدهند به سمت نوگرایی در موسیقی میروند، این اتفاقی است که در همه جای دنیا میافتد و مراحل گذار همیشه با تنش و دگرگونی در شکل موسیقی و شعر روبرو بوده است.
لیلا فرقانی کارشناس مسائل اجتماعی اداره کل بهزیستی همچنین اشاره میکند ممکن است میل به این سبک آهنگهای جدید ناشی از کمبود شادی در جامعه باشد که جوانان را ترغیب میکند برای تخلیه انرژی سرکوب شده دنبال راهی باشند، در این راه ممکن است انحرافاتی هم مشاهده شود.
جهانگیر نصیر اشرفی محقق فرهنگ بومی هم با بیان اینکه روزی در لاله زار تهران هزاران آهنگ با محتوایی مبتذل و کابارهای تولید میشد که هواداران زیادی داشتند و امروز کوچکترین اثری از آن نیست، افزود: متاسفانه فضای مجازی این سوتفاهم را در همه ایجاد کرده که هرکسی خود را هنرمند میداند و به خودش جرات میدهد هر محتوایی را که تولید کرده، آزادانه منتشر کند و حالا در این بین عدهای هم علاقه نشان میدهند.
از درونی شدن مفاهیم مخرب تا از شکل افتادن موسیقی!
لیلا فرقانی کارشناس مسائل اجتماعی اداره کل بهزیستی میگوید: اینکه یک قطعه موسیقی بخواهد عامل جنگ افروزی، نزاع یا کشمکش اجتماعی شود، درست نیست و ممکن است این علاقه به اسباب جنگی در شعرها برگرفته از اقلیمی است که در آن زندگی میکنند.
او، اما خطر بالقوه مضامین این آهنگها را رد نمیکند و میافزاید: مفاهیم اینچنینی خصوصاً برای هواداران نوجوان این سبک از آهنگها ممکن است درونی شود و در ادامه با جامعه پذیر شدن آنها به جای صلح و دوستی و عشق و محبت، ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
حسن نژاد پیرامون تاثیر موسیقیایی این آهنگها گفت: در اینگونه آهنگها که معمولا از ترانههای ساده استفاده میشود، شعر کمتر مورد هجمه قرار گرفته و حریم موسیقیایی زیر سوال میرود، موسیقی شکسته شده، لهجه مازندرانی خودش را از دست داده و از سازها و ملودیهای غیرمازندرانی که بوی نوگرایی میدهد، استفاده میشود که نگرانیها هم به این مسائل خلاصه میشود.
جهانگیر نصیر اشرفی هم معتقد است موضوعی که نگران کننده است برخلاف تصور بسیاری از مردم، نبود زیرساختهای علمی و پژوهشی برای شناخت و شناساندن موسیقی فاخر به جوانان و نوجوانانی است که در مقوله موسیقی گمراه هستند و ملاکهای شناخت موسیقی خوب یا بد را نمیدانند.
سید جلال محمدی نوازنده و خواننده محلی نقش فضای مجازی افسارگسیخته و حضور کم رنگ نهادهای نظارتی را در شکل گیری چنین پدیدهای را تاثیرگذار میداند و میگوید: افرادی که سالها در موسیقی محلی، فولکلور و شناخت و معرفی آنها فعالیت میکنند، برای برگزاری کنسرت ماهها معطل ادارات مختلف میشوند، اما چطور ممکن است آهنگی که تهدید به قتل، خفت کردن، تهدید و تیراندازی میکند به راحتی منتشر میشود و حتی آلبومهای بعدی شان نیز بیرون آمده است.
شلوار پلنگی ماندنی نیست، اما موسیقی محلی هم باید تغییر کند
جهانگیر نصیر اشرفی محقق فرهنگ بومی معتقد است موسیقی محلی باید به فراخور زمان ، آهنگ سازی و ساختارها به روز میشد تا جوابگوی خواسته جوانان بود، در این راه اساتیدی هم پیشقدم شدند و اندکی پیش رفتند، اما مشخصاً، چون یک دست صدا ندارد این اتفاق فراگیر نشد تا به نوعی موسیقی فولکلور محلی درجا بزند.
او اقبال به این آهنگها و موسیقیها را مقطعی میداند و میگوید: جامعه به یک بلوغی رسیده که خود سره را از ناسره متمایز میکند و ماندگاری یک اثر فاخر هنری به عمق و زیبایی آن است و هر اثری که چنین ویژگی نداشته باشد، به کناری زده میشود.
حس نژاد کارشناس و محقق فرهنگ بومی مازندران هم این مساله را تایید میکند و میگوید: مفاهیم بومی همیشه گویای احساسات انسانی که میخواهد به روز باشد، نیست به همین دلیل شعرهایی مانند شلوار پلنگی شکل میگیرد تا با مخاطبین ارتباط برقرار کند، چون مخاطبین این سبکهای جدید زیاد نیستند و عمر این سبکها هم معمولا کوتاه است، جای نگرانی ندارد، چون موسیقی را باید یک فرآیند دانست و در یک فرآیند، موسیقیای ماندگار است که ریشه دارد.
او با بیان اینکه گرایش جوانان را به همین سبک موسیقی که موج گذرایی است، را هم باید به فال نیک گرفت و افزود: عدهای تصمیم گرفتند که از دایره همیشگی شعرها و موسیقی قدیمی خود را جدا کنند، این جدا شدن و شکاندن مرزهای قبلی یقینا ویرانیهایی هم دارد. باید توجه داشت که دور شدن از مسیر اصلی همیشه به گم شدن ختم نمیشود و این انحراف از مسیر اصلی ممکن است سرزمین جدیدی را کشف کند.
در نهایت باید گفت شلوار پلنگی و یار جنگی باشند و نباشند، قابل کتمان نیست که موسیقی محلی هم به تکرار افتاده و به باور اهالی موسیقی شاید الان بیشتر از همیشه یک نیما را طلب میکند.
گزارش از حامد گلی
انتهای پیام/س
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: موسیقی سنتی بومی مازندران موسیقی محلی شلوار پلنگی آهنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۰۲۱۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بینظیری دارد
ایسنا/اصفهان عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان با بیان اینکه پایههای قوی و ریشهدار تفکر فلسفی، پیش از دوران صفویه و از مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید، گفت: در مکتب فلسفی اصفهان، فقه و فلسفه و حکمت یکجا جمع شد و میتوان به آن عنوان رویکرد فلسفیِ جامع داد.فیلسوفان ما همواره آرزو داشتند تا دین و فلسفه را یکی بدانند که در همین اصفهان و با اندیشههای میرداماد محقق شد.
علی کرباسیزاده اصفهانی، در ابتدای نشست علمی «مکتب فلسفی اصفهان» که امروز شنبه (۹ اردیبهشتماه)، و به مناسبت نکوداشت هفته فرهنگی اصفهان در محل دفتر تبلیغات اسلامی استان اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: مکتب فلسفی اصفهان اصطلاحی است که جای خالی آن دیده میشد و خوشبختانه امروزه جایگاه خود را یافته است. وقتی در یک دیاری تعدادی فیلسوف در حد میرداماد و میرفندرسکی ظهور میکنند و باعث رونق علم در مدارس و حتی خیابانها و در واقع بین مردم میشوند، از رشد و توسعه بسیار و در خور تأمل فلسفه در اصفهان حکایت دارد که ما از آن با عنوان مکتب فلسفی اصفهان یاد میکنیم.
عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان ادامه داد: نمیتوان انکار کرد که جریانی قوی در دوران صفویه شکل گرفت. با اینحال نباید ظهور و ریشه مکتب فلسفی اصفهان را به این دوران نسبت داد. از مدتها پیشتر و از قرون سوم و چهارم فلسفه در اصفهان پا گرفت.
این مدرس فلسفه شهرمان افزود: خیلیها نمیدانند که ابنسینا در اصفهانِ ما زیسته و چه فعالیت گستردهای در فلسفه داشته است. یکی از پایههای فلسفی شهر را همین ابنسینای مشائی شکل داد. گروههای فکری بسیار دیگری نیز مانند اسماعیلیان قبل از صفویه در این شهر بودند.
این فلسفهدان تأکید کرد: ما پیش از صفویه ابنمسکویه را داشتیم که فیلسوفی بینظیر بود و شخصیتی جهانی دارد. ابنمسکویه در اصفهان زیست و تعالی یافت و درگذشت. اما متأسفانه امروزه مقبره او مهجور است و شهرداری اصفهان به آن توجه جدی نمیکند.
کرباسیزاده با اشاره به این نکته که ما در تاریخ اصفهان میتوانیم از اصطلاحی به نام «مکتب فلسفی متقدم» استفاده کنیم، تصریح کرد: پایههای قوی و ریشهدار تفکر فلسفی را از پیش از دوران صفویه و با عنایت به شخصیتهایی که اشاره کردم و البته باز هم میتوان نام برد، مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید. اگر فلسفه ابنسینا را که در اصفهان تعالی یافت و بر روی فلسفه کار کرد، از اسلام حذف کنیم دیگر فلسفه ما حرفی برای گفتن ندارد و تهی میشود. ابنسینا مؤسس مکتب فلسفی متقدم ما است.
این پژوهشگر در ادامه و با نظر به همان فیلسوفان قبل از صفویه بیان کرد: حتی خیام که از نیشابور به اصفهان آمد و مدتها در این شهر زیست، فقط شاعر و منجم نبود، بلکه فیلسوفی بینظیر هم محسوب میشد. اندیشههای فلسفی او در همین اصفهان و مکتب فلسفی متقدم بالیده شد.
برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی
این پژوهنده فلسفه سپس یادآور شد: ریشههای اصفهان در علوم عقلی چنان است که کسانی همچون شیخ محمود اصفهانی صاحب «شرح قدیم» را داریم. خاندان ابنترکه نیز از خانوادههای مهم فلسفهدان در اصفهان بودند. حتی فلاسفهای هستند که دورههای کاملی از فلسفه را نوشتهاند و ما در تحقیقات نو به شناساییشان در شهر اصفهان موفق شدهایم.
وی گفت: کمرهای اصفهانی نیز از فیلسوفان بزرگ است که اصطلاح «حکمت متعالیه» را حتی قبل از میرداماد به کار گرفت. با این پیشنه قوی جالب است که مکتب فلسفی اصفهان در اصفهان شکل گرفت و مذهب اهل سنت در آن ریشهدار بود. خاک و جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه نکتهها و جایگاهی بینظیر دارد. حتی دوران ساسانیان و بیش از ۲۰۰۰ سال پیش نیز اسنادی در خصوص فلسفه در این شهر یافت شده است. اصفهان دیاری بینظیر در فلسفه است که بیشتر تاریخش را هم غیراصفهانیها نوشته و تأیید کردهاند.
این پژوهشگر و محقق تاریخ مکتب فلسفی اصفهان در ادامه، حوزههای علمیه اصفهان و دیگر نقاط جهان اسلام را مقایسه و توصیف کرد: برترین دیدگاههای فلسفی و قویترین فلاسفه جهان اسلام در اصفهان ظهور و رشد کردند. علوم عقلی و نقلی در اصفهان مسالمتآمیز پیش رفتند و کاملکننده یکدیگر هستند.
او به کاربرد مکتب درباره فلسفه اصفهان هم نگاه کرد و توضیح داد: وقتی میگوییم مکتب فلسفی اصفهان، مقصود مجموعهای از نگرشها، دیدگاهها، کنشها و... است که در آثار هنرمندان و فلاسفه و اهل علم اصفهان ظهور و بروز یافته است. نقطه مشترکی وجود دارد که در تأملات فلسفی تمامی آنان یافتنی است. برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی همان نقطه و فصل مشترک به شمار میآید که نباید آن را دستکم گرفت.
کرباسیزاده در ادامه توضیحاتش دربارۀ مکتب فلسفی اصفهان خاطرنشان کرد: آثار نوشتهشده در مکتب فلسفی اصفهان بهاندازه آثار نوشتهشده در همه نقاط ایران است که بسیار درخور تأمل به حساب میآید. دوسوم حواشی و تعلیقات نگاشته شده بر فلسفه ابنسینا که در تاریخ علم مطرح است به اصفهان تعلق دارد.
این متخصص فلسفه ایران و اسلام اظهار کرد: فیلسوفان اصفهانی نکتههای نغز و نابی را از روایتهای اسلامی استخراج کردند و بسط دادند که اقدامی شایان توجه است. از طرفی، تعارضهایی در بحثهای فلسفی این شهر شکل گرفت که نشاندهنده پویایی و گستردگی بحثهای فلسفی در این دیار است. فلاسفه اصفهان با مهارت تمام به این تعارضات و در دوران صفویه پاسخ دادند.
این پژوهشگر و مدرس فلسفه گفت: ما مدارس مختلفی داشتیم که اختلافاتی بینشان بود و هرکدام در شاخهای رشد کردند. این تنوع فکری و فلسفی نیز در شهر اصفهان درخور اعتناست. شیخ بهایی یکی از شخصیتهای همین دوران صفوی است که در فلسفه درخشید.
او سپس به فعالیت فلسفی شاهان صفوی اشاره و بیان کرد: در فلسفه این عصر نیاز به متون شیعی داشتیم و شاهان صفوی نیز همسو با این نیاز از فلاسفه جهان اسلام دعوت کردند. این را هم باید در نظر داشت که اصفهان فقط صاحب یک مکتب فلسفی نبود، بلکه مکتبی جداگانه در فقه و فقهات نیز داشت. این فقه سرتاسر با معنویت و حکمت سرشته است.
عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان اظهار کرد: در اصفهان هرگز رویکرد اخباری افراطی شکل نگرفت و بین اندیشمندان آن راه نیافت. این مسئله را مدیون مکتب قوی فلسفی اصفهان هستیم. بزرگترین عالمان رجالی نیز در اصفهان ظهور کردند. تمام کتب حدیثی در اصفهان نوشته شده است که پشتوانه این رونق نیز حکومت صفویان بود.
این محقق فلسفه و دین خاطرنشان کرد: شاهان صفوی مروج تفکر عقلی، فلسفه و فرهنگ بودند و خدمات مهمی در این مسیر داشتند. امیدوارم این میراث را قدر بدانیم و از آن پاسداری کنیم. میرفندرسکی، اولین فیلسوف تطبیقی، در همین مملکت صفوی ظهور کرد. این بُعد از زندگی او در جهان اسلام دارای اهمیت بسیاری است. اما چنین مسائلی متأسفانه امروزه دستکم گرفته میشود.
تحقق آرزوی اتحاد دین و فلسفه در اصفهان
کرباسیزاده در پاسخ به این سؤال خبرنگار ایسنا که «سرنوشت مکتب فلسفی اصفهان پس از صفویان چه شد و آیا این رونقی که فرمودید در دورههای دیگر و حتی عصر ما وجود دارد یا خیر؟» گفت: در این نشست تا دوران صفویه بحث شد، اما در دوران پس از آن نیز نشانههای رونق فلسفه در اصفهان بسیار است. در اینجا دوران قاجار و آخوند ملاعلی نوری را مثال میزنم که در اصفهان از ۲۳سالگی و حدود ۷۰ سال تدریس کرد، شمار شاگردانی که تربیت کرد بسیار زیاد است، در دوران فتحعلیشاه شهرت فراوانی یافت و این شاه نیز او را به تهران دعوت کرد تا مدرس مدرسه تازهتأسیس فتحعلیشاه قاجار در مرکز شود.
او در ادامۀ پاسخ خود چنین گفت: این روحانی پاسخ میدهد که من در بین شاگردانم فقط ۴۰۰ مجتهد دارم که نمیتوانم ترکشان کنم و باید اصفهان بمانم. فتحعلیشاه از او میخواهد که یکی از شاگردانش را بهجای خودش به تهران بفرستد. بنابراین، نوری هم ملا زنوزی از نامدارترین شاگردان خود را راهی تهران، پایتخت ایران میکند. از ورود زنوزی به تهران است که مکتب فلسفی این شهر شکل میگیرد. این مکتب فلسفی در ادامه به سبزوار و عتبات و قم هم راه پیدا میکند و هنوز نشانههای پویایی و آثارش را میبینیم.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: اینکه ما الآن مکتب فلسفی اصفهان در شهرمان داریم، سؤالی نیست که بتوان به آسانی پاسخ گفت. در حال حاضر، فلسفه اسلامی ما وضعیتی بسیار پیچیده دارد و اختلافات زیادی در آن ظهور کرده است. اگر بخواهیم بگوییم امروز هم مکتب فلسفی اصفهان بهطور مشخص فعال است یا خیر به بحثها و بررسیهای گستردهتری نیاز دارد، زیرا فلسفه در ایران امروز قلمرو جدیدی یافته است.
انتهای پیام